‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫

سردار رشید اسلام شهید سید محسن میر        فرزند سید ضیاء  

ولادت :سال  1339 روستای سینقان 

شهادت : ۱/۱۲/۱۳۶۰ تنگه چزابه

رجعت : ۲۳/۲/۱۳۸۱ مصادف با شهادت علی ابن موسی الرضا

 

یادی از شهید

شاید سن و سالش زیاد نبود اما به راستی که بسیار بزرگوارانه رفتار می کرد. انگار در یک عالم دیگر سیر می نمود. از هم سن و سالهایش بزرگتر بود. یکی از دوستانش میگفت: وقت کردید یه سر به بهشت زهرا بزنید می بینید آقا امام زمان (عج) آنجا را گلستان کرده و اکثر گلها را برای خودش سوا کرده است.

جدا گل سرسبد خانواده بود. نه فقط در دوران دفاع مقدس بلکه زمان مبارزات مردمی با رژیم شاهنشاهیپهلوی و ساواک هم با آن خفقانی که وجود داشت ولی انگار راهش را پیدا کرده بود. می رفت از کاشان اعلامیه های حضرت امام را به روستا می آورد و پخش می کرد. برای اینکه کسی متوجه نشود از راه های صعب العبور و بیراهه این کار را می کرد که کسی به او شک نکند. خدا ان شا الله ما را رهرو و پاسدار خون آنان قرار دهد. علاقه خاصی به قرآن و نهج البلاغه داشت و در خواندن آنها مداومت می ورزید و همیشه به هم سن و سالهایش و کوچکترها توصیه میکرد با قرآن انس بگیرند و آن را با فهم بخوانند. اعتقاد داشت قرآن می تواند تمام مشکلاتمان را حل کند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

در محضر شهید

سلام بر شجره طیبه شهدای ایران، ما از دریای سرخ عاشورای حسینی وضو گرفته ایم و در سرزمین کربلای ایران ایستاده ایم تا نماز عشق بخوانیم...

امروز انقلاب امام خمینی (ره) و نیاز جبهه ها ایجاب می کند که همیشه در سنگر باشیم و جانفشانی کنیم. دعا کنید که بتوانیم آنطور که اسلام و قرآن از ما می خواهد جهاد کنیم...

آرزویم این است که شهادت نصیبم شود.

... از تمام جوانان ایران به ویژه جوانان سینقان خواستارم که گوش به فرمان رهبر عزیز باشند و با مطالعه دقیق قرآن به خصوص سوره فرقان آیه 62 تا آخر به کمالات عالی انسانی خود را برسانند...

بدانید که شجاع ترین و دلاورترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود پیروز شود. مولای متقیان حضرت علی (ع) فرموده است: «اشجع الناس من غلب هواه»

امام حسین (ع) می فرمایند : «ان الحیات عقیده و جهاد» چه زندگی شیرین است با عقیده و جهاد در راه اسلام

... همیشه در مراسمات امام حسین (ع) شرکت کنید تا همیشه بوی حسین (ع) بدهید که عشق است در راه حسین قدم برداشتن

.

.

عمریست سوسو کرده وبا عشق ، چشمان مادر روی در مانده

یک مشت کوچک استخوان اما ،تو نیستی واز پدر مانده

پیدا شدی پیدای پیدا که ، آنقدر رفتی رو به بالا که

حتی نسیم صبحگاهی هم ، ازپیکر تو بی خبر مانده

یک عطر خوشبو میزند مادر ، دستی به زانو می زند مادر

هر روز جارو میزند مادر ، ردی که از تنها پسر مانده

گلهای شک در سینه می روید ، پیراهنت را باز می بوید

هر شب پدر با خویش می گوید ، سیدا هنوزم یک نفر مانده

رد غزال از دفترت رفت واز هوش هر دم همسرت رفت

بابات رفت ومادرت رفت ، پای تو اما در سفر مانده

شعر از محمد تقی عابدی
.
.
.
.
.
اطلاعات دیگری از این شهید در دست نیست

وبلاگ روستای سینقان موافق و یامخالف نظرات تایید شده نیست و تمامی مطالب ارسالی، دیدگاه و نظر شخصی کاربران است. تعداد نظرات این مطلب:  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی