‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫


روستای سینقان در ۳۴درجه و۵۷ دقیقه عرض جغرافیایی و ۵۰ درجه و۵۶ دقیقه طول جغرافیایی با ۲۱۳۰ متر ارتفاع از سطح دریا در شرق شهرستان دلیجان در استان مرکزی قرار دارد. سینقان از شمال به کوههای تاغ در و دهستان اردهال و از جنوب به روستای توت و چهارباغ ، از مشرق به نشلج از توابع کاشان و رشته کوههای کرکس (اردهال) و از مغرب به شهرستان نراق و تقریبا دلیجان محدود می گردد .

علت نام گذاری


علت نام گذاری این روستا را به نام سینقان اینگونه آورده اند که چون این روستا بر سینه کوه قرار گرفته و ما بین کوههای اطراف خود محصور گردیده است و در فرهنگ  لغت فارسی قان و کان به معنی کوه آمده است مردم این روستا آن را سینکان نام نهادند که بعدها در اصطلاح خود مردم و در اثر تلفظ به مرور زمان به سینقان تغییر نام پیدا کرد . از لحاظ تقسیمات کشوری این روستا در حال حاضر در استان مرکزی در ۲۸ کیلومتری شرق شهرستان دلیجان واقع گردیده و جزء دهستان هستیجان می باشد .

 

قدمت روستا


در خصوص قدمت این روستا روایت صحیحی در دست نیست اما گفته می شود در کتابی که در شهرستان کاشان منتشر گشته و در آن از این روستا نام برده شده قدمت آن را به هزار سال پیش نسبت داده اند .

گفته میشود سینقان منطقه ای بسیار خوش آب وهوا بوده که عده ای از گله داران مناطق دیگر از جمله کاشان از این منطقه به عنوان منطقه ییلاقی دز تابستان استفاده می کردند اما پس از مدتی تصمیم می گیرند به دلیل آب و هوای خوب و صحرای غنی از گیاه در این منطقه ماندگار شده وبه آبادانی آن  بپردازند  شکل لهجه مردم این روستا که شبیه به لهجه کاشی است را به این دلیل می دانند .

اما روایت دومی که بیشتر مورد قبول اهالی این منطقه می باشد به این صورت است که ساکنان ابتدایی سینقان ۱۶ نفر (خانوار ) بوده اند که در حال عبور از این منطقه خوش آب و هوا تصمیم به ماندن در آن و آبادانی آن میگیرند بنابرین در این منطقه ماندگار شده مشغول زراعت می گردند . گفته میشود این شانزده نفر آب کشاورزی روستا را به ۱۶ قسمت ۲۴ ساعته تقسیم می نمایند و هر قسمت را به یک نفر اختصاص می دهند . و گفته میشود نام این آبها که هنوز نیز پا برجاست را به نام خود شانزده نفر و یا نام دلخواه آنها نام گذاری کرده اند این ۱۶ نام عبارتند از (( سرشن ، آنور الدین ، آصادق ، آقا میر علی ، حاجی خداداد ، ریس ، قاسم مقصود ، میر جلال ، میون ، شابنده ، مرضا، میر یوسف، حیدر ، قباد ، علی ملک ومیانه )) که هنوز هم سیستم آب ۵  مزرعه اصلی روستا بر پایه این شانزده نام قرار دارد . در این سیستم به هر۱۲ ساعت آب یک طاق گفته میشود .


قنوات روستا


روستای سینقان دارای قناتهای گوناگونی است که عبارتند از :
قنات اصلی روستا به نام قنات برکی که چسبیده به روستا و در قسمت بالای روستا قرار دارد و مردم روستا آن را به نام سر قنات و عده ای آن را به نام قنات برکی میشناسند که مزارع دشت ده و دشت رشوه جون از این قنات آبیاری می گردد نام آن نیز تغییر نام یافته برکه آب است که به برکی معروف شده ، قنات بیجگان و بالینجه که مقداری بالاتر از قنات برکی قرار دارند ، قنات قلیچاق باز هم بالاتر از قنات برکی و در دره ای به همین نام قرار دارد   و آب شرب روستا از این قنات تامین می گردد ، قنات زیره، قنات لامرجه، قنات لاخراب، قنات ابر ساده ، قنات کویر ، قنات چشمه نعمت ، قنات خونیا ، قنات گله گوشیا و قنات رود کویر که در سالهای اخیر خشک شد.  میزان آب این قناتها بستگی به بارندگی سالانه دارد به طریکه با بارش باران وبرف به مقدار فراوان پر آب شده و با کاهش بارندگی میزان آب کاهش می یابد. در خصوص  قنات برکی که به نام قنات ده نیز در میان اهالی معروف است جالب اینکه میزان آب آن در طول سال با قنات کویر حالت عکس دارد در آغاز بهار و اوایل تابستان آب قنات برکی زیاد و آب قنات کویر تقریبا کم است اما از اوایل تابستان آب قنات برکی به تدریج کاهش و آب قنات کویر افزایش می یابد. گفته می شود این حالت معکوس همه ساله بین این دو قنات وجود دارد .

 

مزارع روستا


مزارع روستای سینقان به دو دسته کلی تقسیم می گردند :مزارع عمومی   و مزارع خصوصی
مزارع عمومی مزارعی هستند که اکثر مردم در آنها سهم آب و زمین دارند
اما مزارع خصوصی مزارعی هستند که متعلق به شخص یا اشخاص خاصی می باشند
مزارع عمومی روستا عبارتند از :
دشت ده چسبیده به پایین روستا و در قسمت جنوب غربی جغرافیایی روستا قرار دارد . دشت مال و سوره که چسبیده به دشت ده میباشد و در غرب روستا واقع است . دشت سرکیون یا دشت رشوه جون که که باز هم چسبیده به دو دشت بالا ودر قسمت پایین آنها قرار دارد . کویر که در قسمت پایین مزرعه سرکیون و با دو الی سه کیلومتر فاصله نسبت به آن قرار دارد و دارای دو قنات به نام چشمه نعمت (که تقریبا در وسط کویر قرلر دارد ) و کویر می باشد. رود کویر که در قسمت پایین کویر قرار دارد و طی چند سال اخیر به علت خشکسالی آب آن خشک شد . دشت زیره که درقسمت شمال غربی جغرافیای روستا قرار دارد و مرغزار در پایین آن و در حد واسط زیره و دشت مال قرار دارد . زیره به دو قسمت زیره پایین و بالا تقسیم می گردد .
اما مزارع خصوصی روستا که متعلق به شخص یا اشخاص خاصی است عبارتند از لاخراب، لامرجه، ابرساده، ورزنه، ریئس، خونیا، جعفر آباد ،مزرعه ابوالقاسم، دوکده ،گرایی و سر آوینه . سیستم آبیاری این مزارع از قانون شانزده آب پیروی نمی کند و طبق قانون خاصی که توسط خود صاحبان مزارع گذاشته شده آبیاری می گردد .

شغل مردم روستا


شغل اکثر مردم روستا کشاورزی و دامداری است و اکثر قریب به اتفاق مردم سینقان از این طریق امرار معاش می کنند. در این روستا کشاورزی به شیوه سنتی انجام میگیرد . زنان روستا نیز در کار کشاوری و دامداری کمک کار مرد خانه شان هستند و به طور کلی وظیفه دوشیدن شیر گاو به عهده زن می باشد. معمولا دو حالت نیز برای نگه داری شیر و تبدیل آن به لبنیات دیگر وجود دارد. کسانی که شیر گاو آنها به حد کافی است آن را تبدیل به ماست ، کره و پنیر نموده و به فروش میرسانند اما کسانی که شیر گاو آنها به حد کافی نیست معمولا۲  الی۳ نفری با یکدگر شریک شده شیر را به نوبت برای یکدیگر میبرند و برای از دست در نرفتن حساب کار از پیمانه مخصوص که معمولا دو یا سه ظرف  بزرگ و کوچک است استفاده می کنند. به این ترتیب هر به چند شب نوبت به نفر بعدی میرسد و بقیه شیر را برای او میبرند به این کار در اصطلاح سینقان دون کردن شیر میگویند. مزیت این کار در این است که شخصی که شیر گاوش کم است و باید دو یا سه وعده شیر را جمع نماید تا به حد کافی برای تبدیل به لبنیات دیگر برسد با این عمل همان وعده شیر به حدی میرسد که احتیاج به نگهداری آن نباشد و مشکلاتی از جمله خراب شدن شیر را پیش نیاورد. اما در قبال کمک زنان روستا به مردانشان در امور کشاورزی و دامداری مردان روستا نیز در اوقات بیکاری خصوصا در فصل زمستان که کار کشاورزی از رونق باز می ایستد به کمک همسرانشان به کار قالی بافی مشغول می گردند قالی بافی که هم اکنون به عنوان یک هنر در روستا رایج است زمانی به عنوان یکی از مشاغل مهم روستا به شمار می آمده است که بیشتر زنان روستا به آن اشتغال داشتند. در زمان های نه چندان دور عده ای از اربابان کاشان با دایر کردن دارهای قالی در بعضی از منازل روستا در قبال کار انجام شده و تحویل قالی به آنها مزد میدادند که به قالی بافی مزدی هم معروف بود . اما عده ای دیگر از مردم دار قالی و رنگ آن را خود تامین نموده و در خانه خود علاوه بر کارهای دیگر به قالی بافی نیز می پرداختند. با پیشرفت صنعت فرش ماشینی و کم توجهی شدید به فرش دستی این صنعت کم کم از اقتصاد روستا خارج شد و در حالی که اکثر مردم روستا چه زن و چه مرد با این هنر آشنایی دارند  این هنر به تدریج رو به افول گذاشت . هم اکنون نیز در بعضی از منازل روستا دار قالی و قالی بافی بیشتر در میان زنان به چشم میخورد.


توصیفی از سینقان


آری فصل پاییز فصل آب تخم گرفتن زمینهای کشاورزی، فصلی که کشاورزان زمین را برای کاشت آماده میکنند و فصل تکان دادن بادامها و گردوها. فصل پاییز فصل چیدن جالیز و فصل هندوانه های گعره ای و بیجگان.
جالیز را برایتان شرح دهم که کشاورزان سینقان جوی هایی را درست میکردن که آب داخل این جویها میچرخید که خود به آنها کوز جالیز میگفتند و تخمه های کالک و هندوانه و خربزه را داخل آن کوز زیر خاک میکردند. اواخر تابستان و اوایل پاییز موقع برداشت جالیز بود که جالیز را میروفتند یعنی میچیدند.

 چرا به زمینهای گعره ای، پشک میگویند خودم هم نمیدانم مثلا میگویند این پشک فلانی است.
چیزی که در گعره ای خیلی جالب و به چشم می خورد کلبه ای است که سینقانیها به ان کله میگویند و به نام کله صفر عمو غلام میشناسند معمولا نگهبان جالیز ها دراین کلبه مستقر بوده اند که جالیزها را از گزند خرگوش ها و آدمها و چوپانها که می رفته اند هندوانه ها را نوش جان میکرده اند محافظت کنند و حادر جالیز باشند.
شکل این کلبه که در دشت گعره ای است جالب است، کله بنای آن گنبدی شکل است که یک اتاقک کوچک می باشد که از چهار طرف آن پنجره به طرف بیرون دارد که نسیمی ملایمی داخل کله میاید و این پنجره ها برای دیدبانی شخص نگهبان جالیز بوده و حتی خنک شدن کلبه.

صدای هق هق باران میاید
بهاریترین فصل به یادم میاید
پنیرجه ها سر از خاک بیرون آورده بودن و بهار مثل همیشه بار دیگر در کوهستان پدیدار شد و بزغاله ها دوباره راه صحرا پیمودند و قدری ازخانه و زندگیشان پا فراتر گذاشتند و ماه قشنگ سینقان سر درآورد و اردیبهشت از راه رسید فصلی سرسبزتر از اردیبهشت درسینقان نمیتوانی پیداکنی واقعا فصل پر از شکوفه وسرسبزی. من خیلی علاقه داشتم وقتی گوسفندان را به بیرون وچریدن میبرم آن هم پای گدار توت به چیدن پنیرچه مشغول شوم و آنها را بخورم چقدر لذت بخش است


آه سینقان *
من نفس آتشینم را در تو و در کوچه باغ هایت انداختم و در این تنگنا و قفس قلب که برای خود درست کرده ام نام تو برایم مانده ای سینقان پاینده باشد بهارتو و پر آب ترین جوی های زندگی برای تو.

 

 

 

در صورتی که از سینقان و قدمت آن اطلاعاتی دارید آن را در اختیار ما بگذارید تا در وبلاگ درج شود.