‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫ ‏‫‏‫
‏‫‏‫


         
        
         
         
      

نامه ای از شهید:

بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان

خدمت پدر و مادر عزیز و گرامیم از راه دور سلام عرض می نمایم خدمت برادران عزیزم محمود و اقا محسن اقا و حسین اقا سلام مخصوص می رسانم خدمت خواهران عزیزم سلام مخصوص می رسانم خدمت احمد اقا و اکر م خانم و فاطمه خانم سلام مخصوص می رسانم

خدمت محمد رجبعلی با خانواده سلام مخصوص می رسانم خدمت مشهدی غلامعلی با خانواده سلام مخصوص می رسانم و پس از تقدیم عرض سلام سلامتی شما رااز درگاه ایزد منان ؟؟؟دارم باری اگر از احوالات اینجانب فرزند حقیر خود احمد کریمی خواسته باشید بدعاگویی شما مشغول بوده و می باشم و بحمداله سلامتی برقرار است و هیچگونه ملالی دیگر نیست باری پدرو مادر عزیزم من حالم بسیار بسیار  خوب است و جای هیچگونه نگرانی نیست باری به ؟؟؟اکنون که تازه به منطقه امده ام و معلوم نیست که تاچه زمانی به مرخصی بیایم و فعلاً از مرخصی خبری نیست باری خدمت کلیه دوستان و اشنایان اعم از دور و نز دیک سلام برسانید

وصیت نامه شهید بی سر احمد کریمی:

بسم الله الرحمن الرحیم 

با سلام برر حضرت مهدى (عج)ونائب بر حقش امام خمینى با درود وسلام به روان پاک شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامى با درود وسلام بر معلولین ومجروحین انقلاب اسلامى وجنگ تحمیلى با درود بر خانواده شهدا که چنین فرزندانى در دامن خود پرورانیده ونثار اسلام وآب وخاک این کشور نموده مى نمایند اینجانب گروهبان دوم احمد کریمى در سال 1961به استخدام ارتش جمهورى  اسلامى ایران در آمدم

پس ازچند ماه آموزش مقدماتى وتخصصى در سال 1362 به جبهه هاى نبرد حق علیه باطل اعزام گردیدم ودر لشگر 77 ثامن الائمه مشغول به خدمت گردیدم اکنون که کشور جمهورى اسلامى ایران در جنگ تا برابر ابر قدرتها قرار گرفته استوما در برتبر توطئه هاى آنها قرار گرفته و.بسیارى از توطئه هاى آنها را خنثى  نموده از جمله جنگ تحمیلى را هم به یارى الله وشما امت حزى اله به نحو سلام ونابودى کفر به پایان مى رسانیم وحراست از اسلام عزیز وآب وخاک میهن مان راتا سر حد شهادت ایستادگى نموده وبه آمریکا ودیگرعیادى مزدورش صدام و... بفهمانیم که این کشور پس از سالها مقاومت در زیر چکمه هاى اجنبى ها از جمله سلسله پهلوى عاقبت آزاد شده وهر گز براى دومین بار زیر بار ذلت نخواهد رفت (انشا الله)

وبه قول امام عزیزمان که در باره صدام وحزب بعث فرمودند که آنچنان سیلى به صدام وحزب بعث بزنیم که دیگر از جایش بلند نشود واکنون به امید آزادى کربلا وزیارت مرقد مطهر حسین ابن على (ع) با راهیان کربلا که براى آزاد  سازى کربلا وهمچنین قدس عزیز بر دشمن زبون یورش برده وسرزمین مقدس عراق مخصوصا شهر هاى متبرکه را که زیارتگاه مسلمانان مى باشد از صدام وحزب  بعث صهیونیستى اش آزاد کرده وبه مسلمانان که تشکیل دهنده جمهورى اسلامى در عراق مى باشد تحویل دهیم واگر در این راه فتح وپیروزى ؟؟؟شد به زیارت کربلا رفته وراهگشاى شما دهیم واگر هم شهادت نصیبم  شد دین خود رابه میهن اسلامى ام ادا کرده باشم در پایان خدمت پدر بزرگوارم ومادر عزیز وبزرگوارم ظطلب عفو وبخشش نموده واز آنها مى خواهم که مرا حلال کنند همچنین از برادران عزیزمحمود آقا محسن آقا وحسین آقا ومادرانم اکرم خانم واشرف خانم ومعصومه خانم وکلیه فامیل ها اعم از درو رنزدیک مى خواهم که مرا حلال کنند و از خداوند تبارک وتعالى مى خواهم که همگى در کارهاى شایسته وارزشمندى که هستید موفق باشید واز امت حزب اله مى خواهم که در دفاع از یرزمین اسلامى کوشا باشند انشاالله به امید آرزو که مستضعفان جهان بر مستکبران غلبه نموده وپرچم لا اله الالله بر فراز گیتى سایه افکن گردد انشاالله  

خاطره ای از شهید:

مشخصات راوی خاطره   
نام و نام خانوادگی:علی کریمی
نشانی محل سکونت:دلیجان سینقان        تلفن: 08664312232

 

عنوان خاطره:

تقریبا 18سال داشت که به جبهه رفت و دو سال در جبهه به عنوان سرباز و دوسال هم به عنوان داوطلب در جبهه حضور داشت.ایشان 15 سال داشت که به تهران رفت و به تعمیرات لوازم صوتی  و تصویری پرداخت ابتدا به تهران سپس به مشهد و از انجا به جبهه اعزام شد.به استخدام ارتش درامد و درلشکر ثامن الائمه بود و خودش از شهادت خودش اگاه بود.ایشان در قبل از عملیات والفجر 8 به شهادت رسید ایشان بر اثر اصابت ترکش به سر  وگردن در شلمچه به شهادت رسیدند.ایشان را در خواب دیدم که در مکانی بود که تیری امد و به پیشانی ایشان برخورد و در ایام تظاهرات بود که از خواب پریدم و چند روز بعد هم دوستش این را گفت که همان خواب را دیده بودم دوستش تعریف کرد که شهید در عالم خواب دیده بود که مادرش برایش می رقصیده است ایشان فردی بسیار خوب و شاد بود ایشان نیز مجروح بود و مورد اصابت ترکش قرار گرفته و به مدت 48 ساعت دربیمارستان اهواز بستری بود

زندگینامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و دورد به رهبرکبیر انقلاب اسلامی وبا سلام درود فراوان به شهیدان از صدر اسلام تا شهیدان جنگ تحمیلی

شهید احمد کریمی در سال 1361به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درامد و پس از چند ماه اموزش مقدماتی و تخصصی  در سال 1362 به جبهه های حق علیه باطل اعزام گردید و در لشگر 77 ثامن الائمه مشغول به خدمت شد 

و ایشان در سال 1358 برای رفع مشکلات خانواده خود فعالیت می کرد و در سالی که امام خمینی فرمان ارتش بیست میلیونی داد ایشان به استخدام ارتش در امد و او به دستور حضرت امام برای استخدام در ارتش کار خود را رها کرده وبه جبهه های نور علیه ظلمت روانه شد و همیشه دوست داشت که در خدمت جمهوری اسلامی فعالیت کند و وقتی که امام دستو ر داد او نزد پدر ومادرش امد و چنین فرمود که ایا شما راضی هستیم که فرزندتان به استخدام ارتش برود و مادر و پدرش راضی شدند که او در ارتش فعالیت کند و لباس رزم را پوشید  وگفت مادر من در فعالیت های رزمی و اموزشی که طی چهار ماه بود به جبهه روانه شد

ایشان که در طی چند سال در جبهه بود روز 1364/11/22 ؟؟؟در جبهه شلمچه و شهر فاو در عملیات والفجر 8 که باعث گرفتن شهر فاو شد به درجه رفیع شهادت نائل امد وخبر شهادت ایشان توسط یکی از همسنگرانش که با هم در یک سنگر بودند به دست ما رسید و گفتندایا شما ناراحت نمی شوید و مادرم گفت که فرزندم در راه خدا شهید شد و باعث افتخارمان است و او با این کارش باعث سرفرازی خانواده خود گردید وهم  درخت اسلام را با خون خود ابیاری کرد و دراینجا به عواریضم خاتمه می دهم

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

به امید روزی که مستضعفان جهان بر مستکبران شرق غرب غلبه نموده و پرچم لا اله الا الله بر فراز گیتی سایه افکن گردد

از خاطرات برادر شهید احمد کریمی مورخه 67/10/10

 

 

بسمه تعالی
طرح احیاء
فرم ویژه اطلاعات مربوط به شهید

 

1-مشخصات شهید:

الف- نام خانوادگی: کریمی        نام:    احمد     محل تولد: شهر:     دلیجان       روستا: سینقان

تاریخ تولد: 43/1/1    میزان تحصیلات /رشته تحصیلی:ششم ابتدایی

وضعیت تاهل:مجرد 
مذهب/دین : شیعه/ اسلام                 نام پدر شهید/شغل پدر شهید: علی / کشاورز
شغل شهید: ارتشی

ب- تاریخ اعزام به جبهه :61/12/21
ارگان اعزام کننده:ارتش              مدت حضور در جبهه: سه سال         

ج- نام عملیاتی که در آن به شهادت رسید: پدافندی

تاریخ شهادت: 64/11/23
نحوه شهادت: اصابت ترکش
محل شهادت: شلمچه
نشانی مزار شهید: دلیجان روستای سینقان


2- فعالیتهای مهم شهید:

الف) فعالیتهای مهم عبادی و معنوی شهید:

شهید اهل خواندن نماز شب بود و به این کار اصرار می کرد مخصوصا نماز اول وقت

ب) فعالیتهای مهم سیاسی، اجتماعی شهید:

شهید استعداد فراوانی در فعالیتهای فرهنگی و سیاسی داشت همچنین در پخش اعلامیه و نوارهای حضرت امام تلاش وافری می کرد

 

3-بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید با ارائه نمونه رفتاری :

به جهت مهارت در کارهای فنی اکثر امورات روستاییان را به طور مجانی انجام می دادند به مطالعه مخصوصا کتابهای مذهبی علاقه زیادی داشتند

4-فرازهایی از وصیت نامه و سایر آثار فرهنگی شهید:

اکنون که کشور جمهوری اسلامی ایران در جنگ نابرابر قدرتها قرار گرفته است و ما در برابر توطئه های آنها قرار گرفته و بسیاری از توطئه های آنها را خنثی نموده ایم از جمله جنگ تحمیلی را هم به یاری الله و شما امت حزب الله به نفع اسلام و نابودی کفر به پایان می رسانم و حراست از اسلام عزز و آب و خاک میهنمان تا سر حد شهادت ایستادگی نموده و به امریکا و دیگرعیادی مزدوریش صدام و ... بفهمانیم که این کشور پس از سالها مقاومت در زیر چکمه های ؟؟؟از جمله سلسله پهلوی غاصب آزاد شده و هرگز برای دومین بار زیر بار ذلت نخواهد رفت انشاء الله

5-خاطرات والدین/همسر/فرزند/دوست /همرزم:

در زمان طاغوت وضعیت اقتصادی ما زیاد خود نبود و نمی توانستیم لوازم التحریر برای بچه ها تهیه کنیم شهید احمد تکالیف شب قبل خودش را که با مداد نوشته بود پاک می کرد و دو مرتبه روی آن ورقها مشقهای داده شده را می نوشت

6-خلاصه زندگینامه شهید:

شهید در سال 1343 در روستای سینقان از توابع دلیجان چشم به جهان گشود پدر کشاورز و مادرش خانه دار ولی متدین تا دوره ابتدایی بیشتر نتوانست تحصل کند و کمک کار پدرش شد تا اینکه در سال 61 واردارتش و سپس راهی جبهه شد و پس از چند سال حضور مداوم در جبهه سرانجام در روز 22 بهمن 64 در عملیات والفجر 8 و در شهر فاو به درجه رفیع شهادت نائل امد

روحش شاد

متن ارسالی برادر شهید:

بنام خدا

از زحمات شما بزرگواران که با این اقدام خود باعث فراموش نشدن اسامی ومشخصات شهدای روستا شده اید به نوبه خود تشکر می کنم.بی شک با رشد جامعه مدنی و توسعه ارتباطات و اجرای برنامه های طراحی شده در تضعیف و تخریب اذهان جوانان ونوجوانان این مرزوبوم  کمتر مجالی برای تفحص و کنکاش در فلسفه انقلاب اسلامی ،دفاع مقدس ،آشنایی و شناخت اسطوره و نمادهای 8سال جنگ تحمیلی پیش می آید.اجرتان با آقا ابا عبدا...الحسین (ع).

اینجانب حسین کریمی برادر شهید احمد کریمی هستم .سالی که اخوی بزرگوار من به درجه شهادت نایل شد سال 1364 و من سال دوم ابتدایی بودم خاطرات زیادی با برادرم دارم .یادش به خیر سفر خوبی با ایشان به مشهد مقدس داشتم یادم نمی ره اونجا لباس نو برام خرید ،منو برد سینما،عکس های معمول اون زمان کنار تابلوهای نقاشی از حرم مطهر امام رضا و.... جالب اینکه اولین غذای رستورانی که اون زمان کمتر پیش میومد بچه های روستا مثل من بخورن من با داداشم توی یک رستوران تو مشهد خوردیم هنوز یادمه برنج و کباب و بوی کره ای که روی برنج گذاشته بودن .

آره گذشت .آدما می رن فقط خاطره هاشون بجا می مونه خاطره هایی که با گذشت چندین سال از زمان اون هنوز تازه است.آره انگار همین دیروز بود سر کلاس دوم ،کلاس آقای سید مرتضوی نشسته بودم .صدای در کلاس بلند شد آقای مرتضوی رفت در کلاس رو باز کرد و احوالپرسی کرد بعد گفت کریمی،بیرون کارت دارن رفتم بیرون کلاس می دونستم داداشمه چون مرخصی اش تموم شده بود و قرار بود برگرده جبهه .

بله اومد خداحافظی کرد و رفت و رفت ....و بارفتنش داغی به دل مونده هاش گذاشت. و ما هستیم تا اگه خدابخواد انشاءالله به اونا ملحق بشیم. خداوندا مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار بده.جاد داره اینجا یادی بکنیم از پدرها و مادرهای محترم شهدا که یه عمر در فراق بچه هاشون سوختند و خون دل ها خوردن و الان کنار بچه هاشون هستن و دیگه پیش ما نیستن .یکی از اونا مادر ما مرحومه خانم نراقی است.تصویر زیر مربوط به عکس شهید کریمی و مادرش و شهید محمد علی نباتی(دایی من) .جهت شادی روح همه شهدا ،امام شهدا،پدر و مادر شهدا، صلوات.

با احترام. حسین کریمی

اطلاعات دیگری از این شهید در دست نیست

وبلاگ روستای سینقان موافق و یامخالف نظرات تایید شده نیست و تمامی مطالب ارسالی، دیدگاه و نظر شخصی کاربران است. تعداد نظرات این مطلب:  (۱)

سلام یادش بخیر توی هفته میرفت میدان سید اسماعیل تهران و رادیوهایی که روشن نمشد با قیمتی ناچیز میخرید و روز جمعه من و مهدی و خوش که مقدار از تعمییرات سر در میاورد لحیم کاری و دستکاری پیچ ها و موجها را می کردیم و دو یا سه رادیو درست مشد و هفته بعد میبرد و میفروخت و از این راه درامد داشت و بسیار مهربان بود ولی حیف که ررررررررررررر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی