در سوگ مرحومه معصومه حجامی
به نام خداوند رحمان و رحیم.
دختران مظهر رحمت الهی هستند و اوج مهربانی خالق رحیم در وجود مادر تجلی نموده است. دختران در کنار مادران خویش مشق مهر و محبت می کنند.
امشب ما سوگوار مادری هستیم که خود او از مادر خویش فقط یک خاطره ی خواب آلود داشت. مادری بی جان خوابیده بر نردبانی که تابوت او شده بود تا به قبرستان بدرقه شود. سخت در عجبم که زن دایی بی مادر ما کجا مشق مهربانی کرده بود!؟
چگونه او اعجوبه مهرورزی شده بود.
مادربزرگ هایمان که رفتند او که فقط یک زن دایی پدری بود، به بهترین وجه مادر بزرگمان شد. فقط باید در خانه پر رفت و آمد او وارد می شدی تا ببینی او چه هنرمندانه مهمان نوازی می کرد. خانه ای که هیچ وقت درب آن قفل و چفتی نداشت و همواره به روی همه مهمان ها باز بود و کوبه ای داشت که فقط باب اطلاع ورود به صدا در می آمد. از امروز دیگر ما مادر بزرگی نداریم چون دیشب چشمان زن دایی برای همیشه بسته شد تا شاید امشب آغوش مادرش به روی او باز شود.