با اجازه استاد کریمی
گرتو هستی دوستدار سینقان/خدمتی کن بر دیار سینقان
گفت با من پیرمردی موسپید/او که دیده لااقل هفتاد بهار سینقان
هی نسازید توی این ده خانه تیر اهنی/چاره ای سازید بهرکشت وکار سینقان
جمعه از تهران وکاشان ،تمام شهر ها/حمله برنان وپنیر ،ماست تغار سینقان
کی شما باری زدوش سینقان برداشتی/کرده ای صد من اضافه روی بار سینقان
کاشتی در باغچه خود سوسن وسرو سمن/بی مروت رحم کن بر کشت وکار سینقان
چون شود شنبه تریلی از زباله ساختی/خرج این هم می شود اندک دلار سینقان
پول این اجر وسنگ واهن وکاشی اگر/کار گاهی گشته بوداندر جوار سینقان
باز می گشتند جوانان باز بر سوی وطن/سکه می شدوضعشان با کسب وکار سینقان
الغرض او گفت ما هم بر شما ها بازگو/کرده ام شاید که کاری شد برای کار وبار سینقان
(بی ریا)چون پند ان فرزانه را با جان شنید/اسم او فعلا نباشددر امار سینقان